نقدی بر ابلق سرکشترین فیلم آبیار / مصلحت نشینان زورآباد
تاریخ انتشار: ۱۵ بهمن ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۸۹۶۲۱۰
بدون شک «ابلق»، مهمترین و سرکش ترین فیلم آبیار است. فیلمی که در ناکجاآبادی به نام «زورآباد» روایت می شود. «ابلق» در مرز میان انتقاد و سیاه نمایی حرکت می کند اما به ورطه سیاه نمایی نمی افتد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ نرگس آبیار پیش از این با فیلم سینمایی «شبی که ماه کامل شد» در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر حضور داشت، فیلمی که توانست موفقیتهای بسیاری را در این دوره از جشنواره فیلم فجر کسب کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این کارگردان که معمولاً با آثاری که تولید میکند نظر مثبت و منفی منتقدان را به سمت خود جلب میکند، این بار با فیلم سینمایی «ابلق» در سی و نهمین جشنواره فیلم فجر حضور دارد. فیلمی که تقریباً با همان ترکیب بازیگران فیلم قبلی خود از جمله الناز شاکردوست و هوتن شکیبا جلوی دوربین برده است، البته در این فیلم سینمایی بهرام رادان، گلاره عباسی و مهران احمدی نیز حضور دارند.
تهیه کنندگی این فیلم را محمدحسین قاسمی همسر و تهیهکننده فیلمهای اخیر نرگس آبیار برعهده داشته است.
بدون شک «ابلق»، مهمترین و سرکش ترین فیلم آبیار است. فیلمی که در ناکجاآبادی به نام «زورآباد» روایت می شود. محله ای حاشیه نشین در اطراف تهران در پشت شهر بازی و برج های بلندی که خبر از فقر و بدختی ساکنین این محل می دهد و از آن طرف آرمان شهری که به آنها نزدیک است.
زورآبادی که گرفتار حاکمی فاسد (به نام جلال) است و در این بین، مردم آنجا از زن، مرد و حتی ریش سفید آن بنا بر ترس و مصلحت اندیشی و با علم بر فساد حاکم، سکوت اختیار می کنند. سکوت برخی به خاطر ترس از بریدن نان و روزیشان است که به دست جلال است و برخی به خاطر آبرو و بعضی مصلحت را بر این می بینند که ظلم جلال را افشا نکنند.
آبیاری که کار خود را با نوشتن رمان و قصه گویی شروع کرده و بعد دنیای فیلمسازی را تجربه می کند، مثل اینکه این بار قصه گویی را فراموش کرده و تقریبا نیمی از زمان فیلم بدون هیچ روایت و داستانی به کلی گویی می گذرد. حالا بگذریم از قاب بندی های شلخته واری که اصرار دارد تمام جزئیات را به رخ بکشد. نماهایی که شاید کمک چندانی به داستان نگفته ابق نکنند.
داستان فیلم درباره نظربازی و تعدی مردی به نام جلال با بازی بهرام رادان بر «راحله» است. جلال در ظاهر مردی خیر، معتمد محل در شورا و خانواده دوست است ولی جامعه ای که آنقدر درگیر سنتهای غلط و تقدیر و مصلحت گرایی شده است، حاظر است دربرابر ظلم جلال سکوت اختیار کند؛ سکوتی که کودکان آنها را نیز درگیر خود کرده و سوغاتی برای آینده نامشخص آنهاست.
فیلم آبیار با ناامیدی و سیاهی تمام می شود و به جای اینکه «راحله» در برابر ظلمی که دیده ایستادگی کند، درنهایت کارگردان برای او نسخه مهاجرت را پیشنهاد می کند؛ مهاجرتی که پایه های این ظلم را محکم تر می کند.
انتهای پیام/
منبع: دانا
کلیدواژه: فیلم آبیار
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۸۹۶۲۱۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سیمینی که دانشور بود
سیمینِ دانشور و جلال آلِ احمد زوجی بینظیر بودند و به هم میبرازیدند! سیمین نویسندهٔ جریانسازی نبود اما آثارش صاحبسبک و منحصربهفرد است. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، زندهیاد سیمین دانشور را میتوان پرچمدار داستاننویسی مدرن زنان معرفی کرد. هرچند نام دانشور در کنار جلال همواره و همیشه به یاد میآید، اما او هیچگاه زیر سایه نام زندهیاد آل احمد قرار نگرفت. او به زنان ایران جرأت نوشتن داد؛ امری که بیشتر در گذشته در انحصار مردان بود و کمکم در دهههای گذشته شاهد تغییر بوده است.
هشتم اردیبهشتماه سالروز زنی است که دنیای داستاننویسی زنان ایران را وارد مرحله جدیدی کرد؛ مرحلهای که پس از او نامهایی در یادها مانده و میماند که ادبیات معاصر بخشی بزرگی از هویت خود را مرهون قلم آنهاست؛ از فریبا وفی و زویا پیرزاد گرفته تا شهرنوش پارسیپور و دیگران. سالروز میلاد او بهانهای شده است تا برخی از اهالی فکر و فرهنگ یادی کنند از خالق «سووشون». احمدرضا بهرامپور، پژوهشگر و منتقد ادبی، در بخشهایی از یادداشتی که به همین مناسبت نوشته، آورده است:
سیمینِ دانشور و جلالِ آلِاحمد نیز زوجی بینظیر بودند و به هم میبرازیدند! آلاحمد متفکّر و نویسندهٔ همه فن حریفی بود. او چهرهٔ جریانسازی بود و دریچهای که بهخصوص از منظرِ گفتمانِ فرهنگی به روی داستاننویسان گشود با همهٔ اماواگرهایش همچنان پیروانی دارد. مؤلفههای نثر پرتکاپوی او که مهمترین دستاوردِ نویسندگیاش بود، در نویسندگان پس از او تکثیر شدهاست. دانشور زمانی با آلاحمد آشنا شد که هرکدامشان تجربههایی را در عالم نویسندگی از سرگذرانده بودند. او نیز مانندِ جلال، هم در محافلِ روشنفکری (بهویژه «کانون نویسندگانِ ایران») فعّال بود و هم آثاری در زمینههای داستاننویسی، ترجمه و زیباشناسی در کارنامهاش دارد.
زنی با عطری از گلهای نارنجدر بخش دیگری از این یادداشت آمده است: سیمین نویسندهٔ جریانسازی نبود اما آثارش صاحبسبک و منحصربهفرد است. این دو، بهرغمِ آنکه در پارهای مسائل و مباحث چندان همرأی نبودند، اما «کُفوِ» هم بودند و بهرغم اتفاقهایی که ممکن بود به جداییشان بینجامد، عمری در کنارِ هم عاشقانه زیستند.
نامههایی که جلال و سیمین به هم نوشتند در چند جلد منتشر شده و حاکی از این دلدادگیها است. سیمین نه دنبالهروِ جلال و جار و جنجالهایش بود و نه در برابرِ او قرار میگرفت؛ او همواره درکنارِ جلال میایستاد، البته با حفظِ حریمِ شخصی و مراقبت از استقلالِ فکری و ادبیِ خویش. و جلال حضورِ مستقیم و غیرِ مستقیم و نمادین در آثارِ او نیز دارد. یوسفِ مبارزِ سووشون و سرِ پرشوری که دارد، غربستیزیهای جلال را بهیادمیآورَد. در جزیرهٔ سرگردانی نیز شخصیتِ واقعی و تاریخیِ آلِاحمد در بخشهایی از داستان حضور دارد.
همچنین قرار است به مناسبت سالگرد تولد زندهیاد دانشور و سالگرد ازدواج سیمین و جلال مراسمی فردا، 9 اردیبهشتماه ساعت 14:30 در خانه-موزه جلال آل احمد واقع در تجریش، دزاشیب، خیابان شهید رمضانی، کوچه سیمین دانشور، کوچه پسندیده، بنبست ارض، پلاک 1 برگزار شود.
انتهای پیام/